قاب زیبای پنجره

قالب پرشین بلاگ


قاب زیبای پنجره
اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
نويسندگان
آخرين مطالب

زندگي  يك بوم نقاشي سفيد است

اشو، آيا زندگي در نهايت؛ تنها و رنج و مصيبت نيست؟

اين به تو بستگي دارد. زندگي في نفسه مانند يك بوم سفيد نقاشي است؛ هرچه بر روي آن بكشي، همان مي شود. مي تواني رنج و محنت بر روي آن نقاشي كني، از طرف ديگر مي تواني نقش شادي و خوشبختي بر آن بيفكني. شكوه و عظمت وجود انساني تو در اين آزادي خلاصه مي شود.

تو ميتواني طوري از اين آزادي استفاده كني كه زندگي ات به جهنم تبديل شود، يا طوري كه زندگي ات آكنده از زيبايي، نيكي، شادي  و صفات بهشتي گردد. اين به تو بستگي دارد. انسان داراي اين آزادي است.

دليل اينكه در دنيا اينهمه رنج و عذاب وجود دارد اين است كه آدمها نادان هستند و نمي دانند بر روي اين بوم چه نقاشي كنند.....

انتخاب به عهده توست، شكوه و جلال وجود تو در اين اصل نهفته است. اين يكي از بزرگترين هدايايي است كه خداوند در وجود انسان به وديعه نهاده است. هيچ جانوري از اين موهبت بهره اي نبرده است. جانوران همگي داراي برنامه اي از پيش تعيين شده هستند؛ غير از انسان. يك سگ به قيد سرنوشت مجبور و محكوم است كه براي هميشه سگ باشد؛ و هيچ راه و امكان ديگري غير از اين برايش وجود ندارد، او در انتخاب آزاد نيست. سگ موجودي از پيش برنامه ريزي شده است و تنها كاري كه انجام مي دهد اين است كه مطابق برنامه، همچون يك سگ رفتار كند؛ حق انتخاب و گزينه دومي براي او وجود ندارد. او داراي موجوديتي كاملا ثابت و بلا تغيير است.

اين امر در مورد همه موجودات زنده از گل رز ونيلوفر آبي گرفته تا پرنده بالدار و جانور چهارپا، صادق است. تنها انسان است كه از اين قاعده مستثني مي باشد.

انسان كاملا آزاد است. آزادي گوهر وجود انسان و بزرگترين هديه الهي به اوست. انسان بدون برنامه ريزي قبلي قدم به اين دنيا مي گذارد و مجبور به پيروي از طرحي از پيش تعيين شده نيست. انسان خود، خالق خويش است. انسان هرچه از آب در آيد، به خودش بستگي دارد. او مي تواند موجودي الهي همچون بودا باشد، يا يك ديكتاتور و آدمكش مانند هيتلر.

تو مي تواني تجلي شكوفايي شعور، خود آگاهي و وجدان انساني باشي، يا همچون يك آدم ماشيني بدون اراده و اختيار.

ولي به خاطر داشته باش كه خود مسئول انتخابهايي كه مي كني هستي، فقط تو، و غير از تو هيچ كس.

آدم خوش بين شخصي است كه صبح از خواب بر ميخيزد، به سوي پنجره مي رود و مي گويد: صبح بخير اي پروردگار!

در مقابل، بدبين كسي است كه پاي پنجره مي رود و ميگويد خداي من باز هم صبح شد!!

حق انتخاب با توست. صبح براي همه يكي است؛ شايد حتي فرد خوش بين و بدبين در يك اتاق نشسته باشند و از يك پنجره به بيرون نگاه كنند. پس مي بينيم كه اين بستگي به خود آدم دارد.

حكايت قديمي در باره صوفي ها مي گويد:

دو مريد از مرشدي بزرگت در باغ خانه استاد خويش قدم مي زدند. آنها اجازه داشتند كه هر روز صبح و بعد از ظهر قدم بزنند. اين قدم زدن براي آنها نوعي مراقبه بشمار مي آمد. آدم كه نمي تواند تمام بيست و چهار ساعت را چهار زانو بنشيند. پاها به قدري تحرك احتياج دارند. به همين دليل است كه در هر دو مكتب ذن و صوفيگري، چند ساعت را در حالت نشسته به مراقبه مي پردازند و بعد قدم زنان به اين كار مشغول مي شوند. ولي مراقبه همچنان ادامه دارد؛ چه نشسته چه در حال راه رفتن.

در هر حال، آن دو مريد اهل دود و چپق بودند. بنابراين تصميم گرفتند از مرشد خود براي چپق كشيدن كسب اجازه كنند. گفتند فردا به سراغش مي رويم. نهايتش اين است كه بگويد نه، ولي ما در هر حال از او سوال خواهيم كرد. فكر نكنم چپق كشيدن در باغ توهين به مقدسات باشد. ما كه نمي خواهيم در خانه اش اين كار را بكنيم.

روز بعد دو مريد يكديگر را در باغ ملاقات كردند. يكي از آنها عصباني بود – عصباني، به خاطر اينكه ديگري داشت چپق دود مي كرد. گفت: يعني چه؟ من از مرشد سوال كردم، ولي او با سردي و بي اعتنايي تقاضايم را رد كرد و گفت نه و حالا تو اينجا ايستاده اي و داري چپق مي كشي؟ مگر از دستورات مرشد پيروي نمي كني؟

ديگري گفت: ولي او به من اجازه داد.

اين واقعا غير عادلانه بود. اولي گفت: من فورا نزد او مي روم و مي پرسم كه چرا به من گفت نه و به تو گفت بله.

ديگري گفت يك دقيقه صبر كن. لطفا به من بگو از او چه پرسيدي؟

اولي گفت: چه پرسيدم؟ من خيلي ساده پرسيدم آيا مي توانم هنگام مراقبه چپق بكشم؟ او هم قاطعانه گفت نه! و خيلي هم عصباني شد.

ديگري شروع به خنديدن كرد و گفت: حالا فهميدم موضوع از چه قرار است. من از مرشد پرسيدم آيا مي توانم هنگام چپق كشيدن مراقبه كنم و او گفت بله.

پس مي بينيم كه هر اتفاقي كه در زندگي ما رخ مي دهد به طرز فكر و نگرش و انتخابهاي ما بستگي دارد. تفاوتي بسيار كوچك باعث تغييري كلي در زندگي مي شود.

تفاوت بين دو سوال مطرح شده از مرشد بسيار بزرگ بود. "آيا ميتوانم هنگام مراقبه چپق بكشم؟" سوال بسيار زشتي است. در صورتي كه "‌آيا ميتوانم هنگام چپق كشيدن مراقبه كنم؟" هيچ ايرادي ندارد، چرا كه از اين كار به عنوان فرصتي براي مراقبه استفاده مي شود.

زندگي في نفسه نه رنج و مصيبت است، نه شادي و بهجت. زندگي يك بوم نقاشي سفيد است و انسان بايد بسيار هنرمندانه با آن بر خورد كند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 17 تير 1391برچسب:اشو, ] [ 21:9 ] [ Emily&fa ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

########## هم موسم بهار طرب خیز بگــــــــــذ رد/ هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــــــــذ رد/ گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــــــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 1383
بازدید کل : 61296
تعداد مطالب : 452
تعداد نظرات : 89
تعداد آنلاین : 1





تبادل لینک

خرید بک لینک